محل تبلیغات شما

در ادامه پژوهش هام در مورد خودشناسی با یک کتاب آشنا شدم به اسم "الفبای بهداشت روان کودک" نوشته دکتر نهضت فرنودی که مطالب جالبی در مورد تربیت کودک و کودک درون ما نوشته بود.

قبل از خودندن این کتاب فکر میکردم جامعه ما به خاطر کمبود امکانات و شیوه غلط سیستم آموزشی دچار کمبود و عقب افتادگی است و مردم ما به خاطر همین موضوع معمولا رشته تحصیلی، کار و مسیر زندگیشان را اشتباه انتخاب می کنند. ولی بعد از خوندن این کتاب متوجه شدم که مشکلات ریشه ای در بطن جامعه و مردم وجود دارد که نسل به نسل داره منتقل میشود.


موقع خواندن این کتاب به چند نکنه برخوردم که برای اینکه یادم بماند اینجا مینویسم:

نکنه اول
شیوه تربیت کودک سه مدل دارد:
1- هرج و مرج و آزادی مطلق: که بچه خوشحال است ولی بدون چهارچوب خاص
2- دیکتاتوری: که بچه موفق ولی ناخوشحال و آسیب دیده
3-دموکراتیک یا آزادی در چهارچوب خاص

حاصل دو روش اول حرمت ذات پایین و اعتماد به نفس کم و یا کاذب، بی توجه به دیگران و خودمحور است. اگر به خورمان و دوره برمان نگاه کنیم نمونه های جالبی از این 3 مورد پیدا میکنیم.


نکته دوم

تولد جسمی و روانی کودک یکی نیست. حدودا 4 سال طول میکشد تا کودک خود را در جامعه اطرافش پیدا کند و این مساله در سه مرحله صورت میگیرد. قبل از این سه مرحله یک ماه کودک تو دنیای خودش هست بعد 6 ماه توی دنیای خودش و مادرش هست و مادر باید نیازهای بچه را درست تشخیص دهد تا اطمینان و اعتماد در کودک شکل گیرد. این سه مرحله عبارت اند از:

1-تمیز و تفکیک: شش ماهه دوم، استقلال روانی کودک شکل میگیرد، باید اجازه داد به کودک که از مادرش جدا شود، 6 تا ماهگی طول میکشد و باید مراقب بود که احساس رهاشدگی به کودک منتقل نشود. در این مرحله کودک شروع به تست همه چیز بخصوص با دهان میکند.

2-تمرین و آزمایش: این مرحله نیز تا ماهگی بطول می انجامد و همه چی را میخواهد تست کن و باید به کودک کمک و احترام کرد نه جلوگیری و نیز حرمت ذات او حفظ شود.

3-ترمیم و بازسازی: از 16 یا ماهگی شروع و تا 26 یا 36 ماهگی طول میکشد و کودک شروع به بازسازی رابطه میکند. در این دوره کودک شروع به کارهایی میکند که نیاز به کمک هیچکس ندارد ولی در حضور مادر این حس را دارد. ای رابطه والدین با کودک مثله رابطه خورشید با زمین است که نزدیک بودن زیاد میخشکاند و دور بودن یخزدگی ایجاد میکند.


نکته سوم

در دورانیکه کودک حرف نمیزند، کارها و رفتار خود را از طریق عکس العمل مادر خود ارزیابی میکند و میفهمد چه چیزی خوب یا بد یا خنده دار و. است و آیینه روانی برای کودک است. بعد از حرف زدن کودک حرفهای والدین مانند اکو در کودک عمل میکند و حرفها در روان کودک و رفتار کودک بروز خواهد کرد.


نکته چهارم

در هر انسانی سه لایه حسی و شخصیتی در هر زمان فعال است. یکی کودکی ما که همان کودک درونی ماست، دوم ارتباط و احساسات مربوط به ارتباط با والدین که پدر مادر درونی ماست و سوم بخش بالغ و یا ارتباط و احساساتی که با خود داریم و حاصل تعامل مستقیم ما با دنیای بیرون است. معمولا در تربیت بچه دو لایه اول و دوم را والدین بکار میبرند!!!

والدین حس مالکیت روی کودکشان دارند و بیشتر میفهمند و اعتماد ندارند به آنها و میخواهند آرزوها، نیازها و محرومیت های خود را روی او جبران کنند.


نکته پنجم

مخالفت فرزند با والدین نشانه رشد و هویت اوست نه نشانه سرکشی و نا اهلی و با این کار اعلام استقلال می کند که عامل موفقیت اوست، بسیار از رفتار بچه ها نیز همینگونه است و معنای متفاوتی با آنچه ما میبینیم دارد.


نکته ششم

هفت قیچی تیزی که ارتباط والدین با بچه ها را قطع میکند:
قضاوت کردن آنها
تحقیر
سرزنش
نصیحت
تهدید
مقایسه
موعضه اخلاقی





پ.ن: در اندرون من خسته دل ندانم کیست     که من خموشم و او در فغان در غوغاست

کتاب: 5 نقطه قوت برتر خود را بشناسید

کتاب: وقتی نیچه گریست

کتاب: مردی به نام اوه

کودک ,والدین ,میکند ,بچه ,نکته ,سه ,طول میکشد ,است و ,سه مرحله ,این کتاب ,خود را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خاطرات من...